مرگ مرموز پسر جوان در خانه اجنه | اهالی میگفتند میتوانیم اجنه را ببینیم و صحبت کنیم | جای عجیبی بود؛ صدای پچپچ و خنده میشنیدیم
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۸۹۳۲۱
به گزارش همشهریآنلاین ، ساعت ۳ بامداد دیروز به قاضی ساسان غلامی، کشیک جنایی تهران، خبر رسید که پسر ۲۱ سالهای در خانهای متروکه در منطقه دربند جانش را از دست داده است. شواهد اولیه نشان میداد، پسر جوان به دلیل سقوط از ارتفاع و برخورد سرش با جسم سخت جان باخته است؛ با وجود این بازپرس جنایی همراه با گروهی از مأموران پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنجا خانهای متروکه بود که از مدتها قبل هیچکس در آنجا زندگی نمیکرد. دوستان متوفی گفتند چون شنیده بودند در این خانه اشباح و اجنه حضور دارند، از سر کنجکاوی به آنجا رفته بودند، اما بعد از شنیدن صداهای عجیب و غریب هنگام فرار متوفی از ارتفاعی حدود ۵ متر سقوط کرده و سرش به آهنآلاتی که در آنجا بود برخورد کرده است.
در این شرایط بازپرس جنایی دستور بازداشت ۵ دوست متوفی را که هنگام وقوع حادثه در آنجا حضور داشتند صادر کرد تا جزئیات این حادثه مشخص شود.
تفریح در خانه اشباحیکی از بازداشتشدگان پسر ۱۸سالهای است که میگوید حادثه به دلیل کنجکاوی او و دوستانش اتفاق افتاده است.
چطور شد که تصمیم گرفتید به خانه متروکه بروید؟
ما بچههای منطقه یافتآباد هستیم. گروهی دوستانه داریم که در اوقاع فراغتمان با هم به گشتوگذار میرویم. چند وقت قبل بود که متوفی گفت: خانهای در منطقه دربند میشناسد که شنیده در آنجا اشباح و اجنه حضور دارند. او گفت: آنجا جای هیجانانگیزی است و پیشنهاد کرد که یک روز به آنجا برویم.
خانه متروکه را چطور پیدا کردید؟
یک روز که برای کوهنوردی به دربند رفته بودیم موقع برگشت از ساکنان آنجا درباره این خانه پرسوجو و پیدایش کردیم. همه میگفتند در آنجا سالهاست که هیچکس زندگی نمیکند و چند نفر در آنجا اجنه و اشباح دیدهاند. میگفتند در یکی از اتاقهایش حوضچهای وجود دارد که در آنجا اجنه وجود دارند. میگفتند اگر روی دیوار بایستیم میتوانیم اجنه را ببینیم و با آنها صحبت کنیم.
درباره شب حادثه بگو.
آن شب من با موتورسیکلت بودم، اما موتورم را در خانه گذاشتم و ۶ نفری با ماشین به آنجا رفتیم. آنجا جای عجیب و غریبی بود. شب بود و همهجا تاریک. وقتی وارد شدیم در آنجا تعداد زیادی کندوی عسل دیدیم. همه ترسیده بودیم. کمی که جلوتر رفتیم ناگهان زنبورها به ما حمله کردند و چند نفرمان را نیش زدند. همان موقع بود که من، متوفی و یکی دیگر از دوستانمان به سمت اتاقی که اشباح در آن حضور داشتند رفتیم.
در آن اتاق چه چیزهایی دیدید؟
هر ۳ نفرمان ترسیده بودیم. وقتی وارد اتاقی که در آن حوضچه بود شدیم، صداهای عجیب و غریبی میآمد. گاهی صدای پچپچ، گاهی خسخس و گاهی هم صدای خنده. نمیدانم که ما دچار توهم شده بودیم یا اینکه واقعا آنجا خبرهایی بود. در همین حال و احوال بودیم که ناگهان صدای بلند قهقهه شنیدیم و ۳ نفری از ترس فرار کردیم. هر کداممان از یک طرف تلاش میکرد از اتاق خارج شود.
دوستتان چطور دچار حادثه شد؟
اول من و بعد دوست دیگرم از آنجا خارج شدیم. ما وقتی بیرون آمدیم، ناگهان متوفی هم بیرون آمد، اما نمیدانم چطور شد که او از بلندی سقوط کرد. جایی که او افتاد مقداری آهن بود که او سرش به آهنها برخورد کرد و وقتی بالای سرش رفتیم بیحرکت بود و فهمیدیم فوت شده است.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: پلیس آگاهی حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۸۹۳۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکار سوژههای سرقت مقابل مدارس
با دستگیری دختر فراری که با همدستی مردی سابقهدار طلاهای زن جوانی را در پارکینگ خانهاش سرقت کرده بودند، راز سرقتها و خفتگیریهای متعدد قبلی شان برملا شد.
به گزارش مشرق، چندی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت النگوهای طلایش خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل شده و زن جوان در تحقیقات گفت: صبح؛ دخترم را به مدرسه رساندم و به همراه پسرم سوار بر تاکسی به خانه برگشتیم. به محض اینکه با پسرم از در پارکینگ وارد خانه شدیم، مردی پشت سرم وارد پارکینگ شد. او با تهدید چاقو، طلاهایم که ۳ عدد النگو بود از دستم قیچی کرد و متواری شد. با داد و فریاد به دنبال مرد سارق رفتم که دیدم او سوار بر یک خودروی جیپ شد که رانندهاش یک زن جوان بود.
با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری سارقان جیپسوار به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در بررسیهای اولیه کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. پلاک خودرو مخدوش شده بود و با توجه به اینکه چهره سارقان با ماسک پوشیده شده بود، برای شناسایی هویت متهمان، تیم تحقیق در این شاخه نیز با بنبست مواجه شد.
درحالی که بررسیها در این رابطه ادامه داشت، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: در فضای مجازی میگشتم که چشمم به آگهی فروش خودروی جیپی افتاد که به نظرم شبیه خودروی متهمان بود. آنچه مرا در این مورد مطمئنتر کرد، عروسک قرمز رنگی بود که روی آیینه جلوی خودرو آویزان بود و همان عروسک روی آیینه این خودرو هم بود.
بهدنبال اطلاعاتی که شاکی داد، مأموران در تحقیقات دریافتند، خودرو متعلق به مردی است که سابقه کیفری سرقت در پرونده خود دارد. بنابراین کارآگاهان در قراری سوری با حامد او را بازداشت کردند.
مرد جوان در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت اعتراف کرد و گفت: سارق تکرو منزل بودم و بعد از آزادی هم چند موردی سرقت کردم. مدتی قبل در فضای مجازی با آناهیتا دوست شدم و او با ترغیب من از خانهاش فرار کرد و نزد من آمد. اوایل هزینه زندگیمان را با فروش طلاها و دلارهایی که آناهیتا از خانهاش دزدیده بود، گذراندیم. اما پولها که تمام شد در نهایت، من پیشنهاد سرقت را به آناهیتا دادم. چارهای نداشت جز اینکه قبول کند و با من همراه شود. نقشه من خفتگیری و سرقت طلا بود. سوژههایمان را از میان مادرانی که صبحها بچههایشان را به مدرسه میرساندند یا کودکانی که به تنهایی به مدرسه میآمدند، انتخاب میکردیم. مقابل مدارس میایستادیم و با دیدن کسانی که طلای زیادی همراه داشتند آنها را تعقیب میکردیم تا در فرصتی مناسب طلاهایشان را سرقت کنیم. چند باری اقدام کردیم اما موفق نشدیم، تا اینکه آخرین مورد را که یک مادر جوان بود تعقیب و در نهایت با تهدید ۳ النگویش را سرقت کردیم.
با اعتراف متهم سابقهدار، زن جوان نیز بازداشت شد و بررسیها نشان میداد که خانواده این زن جوان بعد از فرارش از خانه، ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران